Saturday, February 6, 2010

نشانه های تحقق آرمانشهر در 22 بهمن 1388

بنام خداوند بخشنده مهربان

18 بهمن ماه 88

بیانیه شماره هفت هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

نشانه های تحقق آرمانشهر در 22 بهمن 1388

إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿1﴾ ورَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿2﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿3﴾

همکاران گرامی در وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور:

طی چند ماه اخیر شاهد فراز و نشیب های متعددی در فضای کشور بوده ایم .فراز و نشیب هایی که هر چه بیشتر آنرا تجربه میکنیم ما را به هم نزدیکتر و بر شمارمان می افزاید و هرچه حاکمیت استبداد بیشتر آنرا تجربه میکند، متفرقتر و ناتوانتر از اداره امور میگردد و از این سو است که تلاش مذبوحانه حکومت کودتا مبنی بر تشدید فشار و زندان و شکنجه و تهدید های بی شرمانه ، در نهایت منجر به رشد و بالندگی بیشتر جنبش سبزمان شده است . قیاس آنچه اکنون شاهدش هستیم با آنچه در روزهای پس از انتخابات می دیدیم تنها روند روبه رشد جنبشی را به تصویر می کشد که میرود تا ارزشهای مغفول شده ملتی را به او بازگرداند. در کشوری که حاکمین آن سعی میکردند فرزندان ما را به دروغ گویی و تظاهر و ریا تشویق نمایند و گوهر یگانه اعتماد اجتماعی و عشق به همنوع را در آن به فراموشی بسپارند تا گلستان تمدن ایرانی مان، بار دیگر تطاول خزان را تجربه نماید و فرزندان ما را میراث دار کویری مملو از نفرت گردانند، اکنون میبینیم گلهایی روئیدن گرفته اند که نوید آینده ای سرشار از عشق در میثاق ، راستی در باور، صداقت در کلام، سلحشوری در پایداری ، اعتماد به نفس در عمل، و آزادی در اندیشه را میدهد. آینده ای که در 100 سال گذشته و از انقلاب مشروطه تا به امروز، نسلها یکی پس از دیگری در انتظار طلوعش سر به تیغ قربانگاه گذاشته اند. آینده ای که ما از آن صحبت میکنیم، آرمانشهری است که مردمان آن مدتهاست پرسشگری را جایگزین اطاعت، اعتماد به دیگران را جایگزین تقلب، خود بودن را جایگزین ریا، عشق ورزیدن را جایگزین نفرت، تکثر در فکر، سلیقه و عمل را جایگزین وحدت برای به بندگی کشیده شدن، و خرد جمعی را جایگزین اراده فردی نموده اند. در این آرمانشهر است که ما و کودکان ما ن یاد میگیریم که چگونه با هم زندگی کنیم بدون آنکه از هم بترسیم، چگونه با هم گفتمان کنیم بدون آنکه مورد قضاوت یکدیگر قرار گیریم، چگونه با هم کار کنیم بدون آنکه نگران مورد سوء استفاده قرار گرفتن از یکدیگر باشیم، چگونه با هم مراوده کنیم و خودمان باشیم ، چگونه با هم رقابت کنیم در حالی که همدیگر را میستائیم و در نهایت چگونه با هم تمدنی نو بر پا سازیم، تمدنی مبتنی بر خرد جمعی که همه در آن شهروند درجه یک هستند. ما نشانه های این آرمانشهر را در چهره های جوانانی که حق خودرا در خیابانهای تهران و همه شهرهای ایران، در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر، مراسم درگذشت آیه ا... العظمی منتظری و روز عاشورا فریاد میزدند دیده ایم. ما زمانی به این باور رسیدیم که آرمانشهر ما دور از دسترس نیست که از نیروهای گاردی که تا چند لحظه پیش به ما یورش برده بوند محافظت میکردیم تا بدانیم اینبار دیگر قرار نیست تا آتش خشم خود را با انتقام خاموش کنیم. تا بدانیم که اینبار براستی با دیگر بارها متفاوت است. تا بدانیم که اینبار میدانیم که چه میخواهیم. پس بیائید تا موفقیت های خود را بزرگ بداریم. جنبشی که بیش از چند ماه از عمر آن نمیگذرد، هاله ای از تقدس که حاکمیت استبداد در سالهای متمادی بدور خود کشیده بود را شکسته است.آنهایی که نماد خشونت ،خیانت ،دروغ و تزویر رژیم اند ،هر روز بیشتر منفور و مطرود می شوند وکمترکسی این روزها حاضر به حمایت تمام و کمال از این حاکمیت است.

چه ننگ بزرگی است برای حکومتی که سی و یک سال از تاسیسش می گذرد و ساگرد پیروزی انقلاب را با کمک نیروهای ضد شورش ، هزاران مزدور استخدامی به نام بسیجی از شهرهای دور و نزدیک و با استفاده از انواع تهدید ها برای صاحبان اصلی انقلاب، برگزار مینماید. آنان که بی شرمی را به حد نهایت رسانده و با افتخار از انجام تفیتیش عقاید سخن می گویند و وقیحانه اعلام می کنند به کلیه مکاتبات شخصی افراد سرک خواهند کشید دیریی نخواهند پائید. آنان که سیستم قضائی را ضابط قضایی نیروهای امنیتی کرده اند و چون مترسک بر سرخرمن حکومت رو به زوالشان نهاده اند تا با صدور احکام زندان و شکنجه و اعدام ، آنهم تنها به جرم اینکه افراد به گونه ایی می اندیشند که آنان نمی خواهند ، درمانده تر از آنی هستند که مدت زیادی بتوانند این صحنه گردانی مضحک را ادامه دهند. امروز دیگر در واپسین لحظات پرده تزویر را پاره نموده و چهره منفور خود را نمایان ساخته اند.وجود ادوات ، نیروهای ضد شورش و زره پوشها در خیابانهای شهر ، جاسوسی و تجسس در عقاید و زندگی شخصی مردم ،مسدود شدن فضای رسانه ای ، پر شدن زندانها ، ایجاد فضایی پلیسی و سنگین در محیط های کار ، تشکیل جلسات متعدد ترعیب و تهدید دانشجویان، همه و همه نشان از ترس مفرط آنان از مردمی است که سی و یک سال پیش اقتدارشان را از همان مردم به ودیعه گرفته اند .غافل از اینکه مرور تاریخ ثابت می کند اقدامات خشونت آمیز با هدف مرعوب ساختن مردم نه تنها منجر به سکوت آنان نخواهد شد ، بلکه انان را در جهت خواسته های به حق خود استوار تر از قبل خواهد ساخت .

هسته راه سبز امید وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ضمن محکوم نمودن کلیه اقدامات سرکوبگرانه حکومت بویژه صدور حکم اعدام به فرزندان سلحشور این آب و خاک ، از کلیه همکاران ، اساتید و دانشجویان محترم دعوت بعمل می آورد تا برای تحقق آرمانهای جنبش سبز و تقرب به آرمانشهرمان ، با حضور سبز خود در راهپیمائی بیست و دو بهمن بار دیگر اراده و خواست بر حق خود را به نمایش بگذارند. آنچه که ما میدانیم اینست که ما پیروز خواهیم شد روزی که بسیار آنرا نزدیک میبینیم.

Saturday, January 2, 2010

بیانیه شماره شش هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

بنام خداوند بخشنده مهربان


12 دی ماه 88

بیانیه شماره شش هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

اهرم های استبداد و راههای مقابله با آن

مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا وان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون ﴿41

همکاران گرامی در وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور:

وقایع دردناک عاشورای امسال و شهادت جمعی از عزاداران حسینی برگ سیاه دیگری از دفتر استبداد دینی را ورق زد و سبوعیت و درنده خویی حاکمان امروز ایران زمین را به همگان نمایان ساخت و بیش از پیش مرز میان حق و باطل را آشکار نمود. تکرار حادثه عاشورا و لشگر کشی امیرالمومنین یزید بر زنان و مردان بی دفاع که در اجتماعی مسالمت آمیز سعی در برائت از استبداد و خودکامگی را داشتند، آخرین تردیدها را در راست پیمایی و راست اندیشی حاکمین از دل باورمندان به حاکمیت استبداد دینی برداشت. حاکمیت که در طی سالهای گذشته همواره از ارادت مردم ایران به حسین ابن علی (ع) و تاسف عمیق شان از حادثه کربلا سوء استفاده کرده بود، اینبار در تفسیری مالیخولیایی از حادثه کربلا، حاکمیت را که دارای زر و زور است، حسین و مردم بی دفاع را یزید نامید. زیر گرفتن مردم با خودرو های نظامی، پرت کردن دختران و زنان از بالای پل، شلیک گلوله های ساچمه ای و جنگی به سینه جوانانمان و در نهایت کشتار قریب به 38 نفر از معترضین به حاکمیت در ماه حرام را به افعال حسین ابن علی (ع) نزدیک تر میدانند و امر به معروف و نهی از منکر حاکمین ستمگر را به افعال یزید تشبیه مینمایند. عطش مال دنیا و قدرت طلبی و تفرعن به چه منجلابی میکشاند معممین درباری را در توجیه جنایات امیرالمومنین یزید.

هسته راه سبز امید بر این باور است که در این مرز روشن حق از باطل، اگر بود دیده حق جویی که تا به حال در تعیین سمت و سوی خود از میان سیاه و سفید، شر و خیر، ناراست وراست تردیدی به دل داشت، عاشورای حسینی 1388 پایانی بود بر همه آن تردیدها برای تعیین جای خود در یکی از دو سوی تاریخ. چون نیک بنگری چه طنز تلخی است حکایت روحانیون دولتی که از ورود زنان به ورزشگاه، پوشش بانوان، کسب مسئولیتهای اجرایی توسط زنان، آرایش موی جوانان فریادوااسلاما سر میدهند و وقتی دختر و پسر ایرانی را در بازداشتگاههای نظام اسلامی مورد تجاوز قرار میدهند و در عاشورای حسینی خون عزادار حسین را بر زمین میریزند، از ترس کم شدن الطفاتات خزانه امیرشان یزید سکوت میکنند. این چه عالم دینی است که رسالت دین را به حد احکام جنسی، جنسیتی و طهارت تنزل میدهد و عاشورای حسینی را به ولیمه های هیئتها و وجوهات منبرها مغتنم میشمارد. چه کمند طالقانی ها، منتظری ها، صانعی ها،و طاهری ها که جا پای پیشوایشان حسین ابن علی (ع) بگذارند و با نه گفتن به حاکمیت ظلم، بزرگترین مکارم اخلاقی که همانا درس آزادگی و آزاد زیستن است را در لباس دین به جوانان این مرز و بوم آموزش دهند. هسته راه سبز امید به عنوان بخشی از جنبش سبز ایران از جامعه روحانیت میخواهد که سکوت را بشکند و با همراهی در فرآیند مبارزه با استبداد دینی، چهره دین رحمانی و انسان محور را به نسل جوان جامعه ایرانی باز شناسایی نماید و زخمهای ناشی از استبداد دینی که بر پیکره دینداری وارد شده است را تا حد امکان ترمیم نماید. در این بین همراهی روحانیت دین مدار با جنبش سبز، و تحلیل های عالمانه انان از واقعیت های موجود سلاح تزویر و ریای حاکمیت را بیش از پیش ازرونق انداخته و آنان را خلع سلاح مینماید.

ابزارهای استمرار حاکمیت استبداد چیزی نیست جز همان سه ابزار شناخته شده زر، زور و تزویر:

حاکمیت همانند هر حکومت استبدادی همواره از اهرم تزویر به منظور اغوای جامعه استفاده میکند. صدا و سیمای کودتا و سایرروش های سانسور بازوی دیگر استفاده از اهرم تزویر حاکمیت استبدادهستند. اگر چه انحصار رسانه های تصویری و حق کنترل بر رسانه های نوشتاری امکان عرضه ایده های جنبش سبز را در دید عمومی جامعه سلب کرده است، اما ابتکار استفاده از شبکه های اجتماعی در میان خانواده ها، دوستان و همکاران و بویژه با بهره گیری از پتانسیلهای شبکه های الکترونیکی شاید تا حدود زیادی بتواند این بازوی استبداد را فلج نماید.بدیهی است هسته راه سبز امید وزارت بهداشت، تنها گروه انسجام یافته برای مبارزه با حاکمیت استبداد نیست و هستند شبکه های اجتماعی دیگری که به روشهای متفاوتی سعی در برقراری ارتباط با همکاران را دارند مسلما اگر شبکه های اجتماعی بیش از این تشکل یابند و بتوانند با استفاده از شیوه هایی امن همدیگر را بیابند و یک شبکه عظیم ارتباطی ایجاد نمایند، در زمانی کمتر از آن چه که بتوان فکر آنرا کرد، اخبار و اندیشه های جنبش سبز در میان آحاد جامعه منتشر خواهد شد و بازوی رسانه ای حاکمیت استبداد را به زانو در خواهد آورد. لذا از همینجا همه اساتید، دانشجویان و سایر همکاران را به ایجاد شبکه های اجتماعی کوچک دعوت مینمائیم تا در وقت مقتضی این قطره های جنبش به هم پیوسته و بتوانیم دریای سبز مان را در کرانه آزادی به تماشا بنشینیم.

اهرمزر دیگرابزار بقای حاکمیت استبداد را تشکیل میدهد. اگر تصمیمات بلیهانه دولت نهم در حوزه سیاست خارجی منجر به حمله بیگانه به کشور نگردید، تنها به برکت حاتم بخشی از سهم ایران درمنابع دریای خزر و قراردادهای میلیاردی خرید تجهیزات نظامی با کشورهای چین و روسیه بود. اگر تورم ناشی از تصمیمات غیر عقلانی آن کذاب بی ادب هنوز منجر به سقوط اقتصادی کشور نشده است تنها به واسطه جاروب کردن خزانه و صندق ذخیره ارزی و افزایش سهم واردات برای کنترل قیمت در داخل کشور است (که خود در دراز مدت صنایع داخلی را فلج و نرخ بیکاری و فقر را بیشتر میگرداند). اگر عاملان ستم تحت عنوان بسیجی و لباس شخصی جوانان ما را با سرب داغ هدف قرار میدهند همه نه از سر درد دین است که دغدغه قطع شدن مواجب مزدوری مهمترین انگیزه قاتلان و جلادان است. هسته راه سبز امید بر این باور است که ضربه نهایی با شروع دوره اعتصابات عمومی بر پیکره استبداد وارد آمده و ضعف حاکمیت از تامین هزینه های مزدوری، عاملان ستم را از دور خدایگانان پراکنده خواهد ساخت. همچنین هسته راه سبز امید معتقد است که هماهنگی دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی با دانشجویان سایر دانشگاهها در زمینه طرح و برنامه ریزی برای تحصن های دانشجویی می تواند یکی از راهکارهای موثر جنبش دانشجویی برای آغاز اعتصابات عمومی در کشور باشد.

بازوی دیگر از اختاپوس استبداد، اهرم زور واستفاده از نیروهای نظامی و انتظامی است. نیک می دانیم که بدنه اصلی سپاه و ارتش و نیروی انتظامی به گواه آراء شمارده شده از صندق های منازل مسکونی نظامیان با رای ملت همراهی دارد، ولی در یک نگاه سطحی ممکن است به نظر رسد سلسله مراتب نظامی و جو حاکم بر امرای سازمانهای نظامی تبعیت از دستور را ناگزیر می نمایاند؛ اما واقعیت این است که تبعیت از دستور زمانی که فرمان هدف قرار گرفتن سینه آزاد مردان و آزاد زنان این سرزمین است از هیچ صاحب وجدانی پذیرفتنی نیست و عذر سلسله مراتب نظامی، عاملان را در دادگاه وجدان عمومی ملت تبرئه نمیگرداند. هسته راه سبز امید همراهی جامعه نظامی کشور را با جنبش سبز خواهان است .و از آنانی که در لحظات خطیر همواره حافظ جان و مال و ناموس ملت بوده و برای پاسداری از آن سوگند یاد کرده است میخواهد که سوگند به جای آورند تا قبل از آنکه جنون حاکم، کشور را به ورطه جنگ داخلی و تجزیه برساند از خود نام نیکی بر جای گذارد و فردایی نوید بخش را به فرزندان این سرزمین هدیه نماید.

از سویی دیگر فریاد های شبانه ملت سبز ایران و حضور عاری از هر گونه خشونت در مراسمات و مناسبات ملی و مذهبی در تمامی شهرهای ایران زمین علی رغم همه تهدیدات و فشارها ، راه دیگری است که عاملان جاهل و جلاد را از درون خالی میگرداند و به تسلیم در برابر اراده فولادین ملتی وا میدارد که ترانه آزادی را ترنم کرده است. که همه بر این باوریم که براستی که خانه عنکبوت سخت سست بنیاد است.

هسته راه سبز امید از همه همکاران، دانشجویان، و اساتید دانشگاه های علوم پزشکی دعوت مینماید تا در اجرایی کردن استراتژی های مقابله با بازوهای اختاپوس استبداد همت به اقدام نمایند و باور داشته باشند که ما پیروز خواهیم شد روزی.

هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

Monday, December 14, 2009

بیانیه شماره پنج هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

بنام خداوند بخشنده مهربان


22 آذرماه 88

بیانیه شماره پنج هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

ما پیروز خواهیم شد روزی

َقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ﴿۴۱

همکاران گرامی در وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور:

ما با باوری از اعماق قلب هایمان معتقدیم که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

شاید در آن روز بعضی از ما در کنار دیگران نباشند ولی جای خالیشان بر ما نوید میدهد که: ما پیروز خواهیم شد روزی.

شاید تا آن روز رنج دوری از یاران اسیرمان را در قلبهای پردرد به یادگاری نگهداریم اما ذره ای شک به خود راه نمیدهیم که: ما پیروز خواهیم شد روزی.

شاید امروز سپاه پر هیمنه تاریکی بر کرانه های مام میهن پنجه افکنده باشد اما نور قلبهای سرشار از امید فرزندان ایران زمین سرنوشتی بجز هزیمت را برای امپراتوری تاریکی ها باقی نخواهد گذاشت و این بشارت تاریخ است که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

تا زمان پیروزی، برادران و خواهرانمان را خواهند زد، به آنان تجاوز خواهند کرد، و آنان را خواهند کشت، اما تمام اینها ما را بر این باور مصمم تر خواهد ساخت که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

انسان این خلیفه حق در جهان، اراده زیستن، آنگونه که خود میپسندد را از خداوند به ودیعه گرفته است و عجیب آنکه با نام وی انسان را از این حق محروم میسازند و این چیزی نیست جز حرکت در جهت خلاف اراده خداوند که محتوم به شکست خواهد بودو اینگونه است که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

عبرتهای تاریخی زیادی در استفاده از نام خدا برای به بندگی کشیدن انسان ها در جهت مطامع فرد یا گروهی خاص وجود دارد که همه آنها بی هیچ استثنائی در برابر اراده آزادگی نوع بشر، سرانجام تلخی را تجربه کردند و همه تاریخ بشر بر گوشهای ما این ترانه را ترنم میکند که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

آنان که باورمندانه تلاش بر آن دارند تا جامعه ایرانی را به یک جامعه ایمانی و در عبودیت خدا تبدیل نمایند، حتما فراموش کرده اند که عبودیت خدا از جنس عشق است و زور و سر نیزه را به حریم عشق راهی نیست. تناقض حاکمیت و اعمال زور برای ایجاد جامعه آرمانی و ایمانی تکرار داستان مضحک تاریخی قرون وسطی است و وا اسفا که حاکمیت استبداد ترجیح داد تا آنرا بار دیگر خود بیازماید. ما صدای گوش خراش اصطحکاک تناقضات حاکمیت استبداد دینی را از سالها پیش شنیده ایم و در مجامعی که گوش شنوا در حاکمیت وجود داشت آنرا ترجمان کردیم اما افسوس که دغدغه ای فرا تر از دین، حاکمیت استبداد را انگیزه بود و دلار های نفتی و لذت تجربه خدا بودن بر روی زمین، آنان را ناشنوا ساخت. باری این تناقضات مسلم عقلی است که ما را به آن رهنمون مینماید که: ما پیروز خواهیم شد روزی.

در طی سالهای گذشته حاکمیت استبداد تمام تلاش خود را بکار بست تا ماهیت انقلاب ضد استبدادی 57 را قلب نماید و یکایک ارزشهای آن را از درون آن خارج سازد و ضد ارزشها و خرافات را جایگزین آن نماید و حال که کار را بر خود تنگ میبیند پاره شدن عکسی را دستاویزی برای سرکوب قرار میدهد. حقا که اخلاف عمروعاص ها چه نیکو در جایش تکیه داده اند در این عرصه صفین در ایران امروز ما. امروز از عمروعاص و بانیان قائله صفین جز نامی زشت چیزی باقی نمانده است و چشمه زاینده عشق به علی همچنان در حال جوشیدن است و این جوشش هزار ساله تاریخ به همگان میگوید که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

ندا، سهراب، کیانوش و اشکان را نه در صحرای کربلا و به جرم خروج از حاکمیت بلکه در خیابانهای تهران و به جرم طلب رایشان بسان حسین و فرزندان و یارانشان در خون نشاندند. خانواده ها را از اجرای مراسم سوگواری جگرگوشه شان منع کردند، برادرهایشان را به اسارت بردند، و مادران داغدیده را به زندان تهدید کردند و چه نکردند از آنچه رفت بر حسین و خاندانش در آن صحرای کربلا با نام امیر المومنین یزید. در آن روز در صحرای کربلا هیچ نشانه ای از پیروزی حسین و یارانش دیده نمیشد ولی امروز و در ایران 1388 حسین بازهم یادآور مظلومیت شهدای سبزمان است. همانگونه که الهام بخش راهمان بود در عاشورای 1357 و مرثیه عاشورا بر ما میخواند که ما در سمت درستی از تاریخ ایستاده ایم،می دانیم که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

آری همکاران گرامی و دانشجویان عزیز،

محرم که سالها بود در غصب حاکمیت استبداد دینی، به بلندگویی برای ترویج خرافه تبدیل شده بود، امسال میرود تا رسالت تاریخی خود را که همانا درس مبارزه برای زندگی عاری از قید بندگی و بردگی خودکامگان است ایفا نماید و این میدان مبارزه گوی توفیق و کرامتی است که همه ما را به عرصه فرا میخواند. ما و حاکمیت استبداد دینی هر دو میدانیم، روزی خواهد آمد که همه مردم و از همه اقشار ملت در خیابانها حضور خواهند یافت و در آن روز کسی به خانه بر نخواهد گشت تا سنگرهای حاکمیت استبداد در دل عاملان ستم فرو ریزد و خودکامگان یکی پس از دیگری علم شکست در برابر اراده ملتی بزرگ را بر سر گیرند و آن روز روزی است که ما پیروزیم. روزی که مام میهن، عروس آزادی که با مهریه خون سهرابها و ندا ها حاضر به حضور شده است را در آغوش میگیرد و پس از آن اجازه هیچ تطاولی را از هیچ نامحرمی به نو عروس میهن نخواهد داد و چه بسا که آن روز یکی از روزهای دهه محرم باشد و اگر نباشد ما میدانیم و باور داریم که : ما پیروز خواهیم شد روزی.

با حضور سبزمان در سبزینگی عاشورا و تاسوعا آن روز را نزدیک گردانیم

هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

Thursday, October 29, 2009

بیانیه شماره چهار هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

بنام خداوند بخشنده مهربان


7 آبان ماه 88

سیزده آبان از آن ماست .

قَالُوا يَامُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ــــ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ـــ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى ــــ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى ــــ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ــــ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا ءَامَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى

همکاران گرامی در وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور:

هفته ها و ماه های پس از انتخابات بعنوان هفته ها و ماههای تعیین کننده در تاریخ کشور ایران محسوب میگردد. در روزگاری که ملت شریف ایران بویژه نسل جوان و نخبه کشور در تقلای ایجاد تغییرات حداقلی در فضای مه اندود جامعه در جستجوی بدیلی عقلانی برای اداره کشور بود، دستهای پلید جرثومه استبداد صفحه سیاهی را برای تقریر سرنوشتی نامیمون در کشور جستجو میکرد. خدایگانان و طاغوتهای مقدس با تفرعنی بی بدیل ، خود را امامان عصر خواندند و عزم آن کردند تا قانون اساسی این میثاق پاره پاره از جور فروعونیان را به موزه تاریخ بسپارند. و چه جادوها نکردند در روز انتخابات تا شب را صبح، سیاه را سفید، شیطان را قدیس و کذابی بی ادب را نماینده ملتی شریف بنمایانند و اگر نبود حضور سبز مردمان تا بسان عصای موسی همه شعبده های رمالان و جاعلان را با حضور خود باطل گرداند، امروز برای ما رنگ دیگری داشت. نمرودیان چه نقشه ها که نکشیده بودند برای تقسیم میراث، بعد از بخاک سپاری جمهوریت و اسلامیت نظام. معاویه مسلکان علی نما، چه جاهلانه انگشت تهمت بسوی بزرگ زنان و مردان این سرزمین نگرداندند تا هر یک را به شیوه ای لتی رسانند و چه طاماتها نبافتند از ریزش و رویش تا توجیه گر ریزش شرف و رویش رذالت، ریزش عقلانیت و رویش خرافه و جهل، ریزش سعادت و رویش نکبت، ریزش عشق و رویش نفرت باشند. و در نهایت آنچه دیدیم و شنیدیم و رفت بر کشور از قتل و شکنجه و زندان و تجاوز و جسارت به جان و مال و ناموس مردمان، همه، فرزندان نامشروع وصلتی نامبارک است میان زر و زور و تزویر. پیوندی که عقد آن باطل نمیگردد مگر با باطل سحر حضور سبز مردمان. سیزده آبان، شانزده آذر، بیست و دو بهمن، و سایر مناسبتها، فرصتهای بی بدیلی هستند که سالهاست در گروگان طاغوت اند تا ناراستی چهره خویش را با نمایشی مضحک بزک نموده و حکومت دیوان را، حاکمیت مردمان نمایاند. آری هر آنچه بوی مردمان میدهد مال مردمان است و دیوان و ددان را به آن راهی نیست. ما روز سیزده آبان به خیابانها می آئیم تا بار دیگر کشتی طوفان زده میهن را به ساحل امن عقلانیت برسانیم، تا بار دیگرساخته استبداد را ابراهیم وار در هم فرو کوبیم، تا بار دیگر خدعه نیرنگ مکاران را با ترنم شعارهای سبزمان باطل کنیم، تا بار دیگر نفسهایمان را بهم دهیم و با نفخه زندگی عفریت مرگ را از کالبد کشور خارج سازیم، تا بار دیگر شق القمر جنبش دانشجویی و دانش آموزی را در تداوم مبارزه تاریخی ملت ایران با استبداد شاهد باشیم، و تا بار دیگر سیزده آبان را از آن خود گردانیم.

همکاران عزیز، دانشجویان گرامی،

سیزده آبان که یادآور مبارزه جنبش دانش آموزی کشور با چهره کریه استبداد در سال انقلاب است، به راستی متعلق به همه ماست. جنبش دانش آموزی و دانشجویی که میرود در جریان باز پس گیری انقلاب از حرامیان و راهزنان و نامحرمان، نقش تاریخی خود را بار دیگر به نمایش بگذاردو امیدهای تازه ای همچون امید به فرهنگ عقلانیت و عقل محوری را با شعار مبتنی بر شعور و همزیستی مبتنی بر مدارا را برای جنبش سبز به ارمغان آورد. هسته راه سبز امید از همه دانشجویان، اساتید، پرسنل دانشگاهها و وزارت بهداشت دعوت می نماید تا برای پیوستن به پایان سبز راه دراز مبارزه با استبداد، در راه پیمایی این روز همانند آنچه در روز قدس شاهد آن بودیم حضوری فعال داشته باشند.

Friday, October 2, 2009

بیانیه شماره سه هسته راه سبز امید وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

بنام خداوند بخشنده مهربان

یازدهم مهر ماه 88

بیانیه شماره سه هسته راه سبز امید وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور:

آنفلونزایA یا استفاده ابزاری از سلامت؟

فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (10)يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ(11)

همکاران گرامی وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور:

همانگونه که پیش بینی می شد تجمعات و اعتراضات دانشجویی با آغاز سال تحصیلی جدید نگرانی مضاعفی را برای حاکمیت استبداد به ارمغان آورده و بیش از پیش آنان را به تکاپو واداشته است تا با استفاده از انواع روشها ی مذبوحانه برای مهار این حرکت عظیم دانشجویی تلاش کنند. در همین اثنا روز به روز زمزمه هایی مبنی بر لزوم تعطیلی دانشگاهها به واسطه شیوع بیماری آنفلونزا به گوش می رسد .در این شرایط برای همگان این سوال مطرح می شد که خطر ابتلا و اپیدمی آنفلوانزا در واقع چقدر جامعه را تهدید می کند و روزانه همکاران شاهد این سوال از سوی دیگر همکاران خود هستند که " آیا واقعا ماجرا تا این حد جدی است ؟" لذا هسته سبز راه امید وزارت بهداشت بر آن شد تا با استفاده از منابع علمی به تحلیل شرایط کنونی بیماری و نحوه پاسخ به آن در کشور بپردازد.

از چندین ماه قبل جامعه بشری با افزایش موارد ابتلا به نوعی از آنفلوانزا مواجه شد که در ابتدا به واسطه شباهت ژنوم ویروس با ویروس عامل ابتلا خوک به اشتباه آنفلونزای خوکی نامیده شده بود . این موضوع موجی از نگرانی را با خود بهمراه داشت . زیرا اگرچه انفلونزای انسانی، بیماری ویروسی حاد و خود محدود شونده با میزان مرگ و میر پائین ، و عوارض کوتاه مدت است، اما در صورتی که تغییرات اساسی در ساختمان ویروس اتفاق افتاده و انواع حیوانی آن در انسان ایجاد بیماری کند؛ می تواند منجر به همه گیریهای وسیع با میزان مرگ و میر بالا شود.

اصولا ویروس آنفلونزا به سه گروه عمده A,B,C طبقه بندی شده که هر طبقه خود بر اساس پروئتین های سطحی (HوN) به زیر گروههای مختلفی تقسیم بندی می شوند که هر نوع آن می تواند در انسان ، خوک و یا پرندگان ایجاد بیماری بنماید . در صورتی که تغییرات کلی در ژنوم ویروس رخ دهد می تواند منجر به ایجاد نوعی از ویروس با قدرت سرایت از گونه های حیوانی به انسان باشد که اغلب با میزان کشندگی و سرایت بالا همراه است .به همین دلیل نیز در سال 2009 با بروز مواردی از آنفلونزا در فصل گرم سال در تعدادی از کشورهای آمریکای مرکزی و شمالی و شباهت عامل آن به ویروس آنفلوانزای خوکی این نگرانی در سراسر جهان رخ داد که با نوع موتاسیون یافته ای از ویروس خوکی مواجه هستیم که قابلیت بیماریزای و سرایت به انسان را داراست . سازمان بهداشت جهانی ، مرکز کنترل بیماریهای آمریکا و چندین سازمان معتبر دیگر در این خصوص هشدارهایی به مردم جهان دادند . اما در اندک مدتی مشخص شد که آنفلونزای مربوطه از نوع A با ژنوم H1N1 بوده است که جز گروه ویروسهای انسانی طبقه بندی می شود و هر ساله در فصول سرد سال منجر به ایجاد بیماری حاد تنفسی خود محدود شونده در گروههای مختلف جامعه می شود . تفاوت این ویروس با ویروس آنفلونزای فصلی ناشی از تغییرات جزئی در پروتئین های سطحی (HوN) آن بوده که منجر به ایجاد سوش جدیدی از ویروس آنفلونزای انسانی شده است .این تغیرات جزئی در ساختمان پروتئین های سطحی ویروس امری شایع است و همین امر سالیان درازی است که امکان ساخت واکسن موثر و احتمال ایجاد مصونیت دائمی به بیماری آنفلونزا را با مشکل مواجه می سازد . بر اساس مستندات معتبر علمی موجود ( به لینک های اشاره شده در پایان بیانیه مراجعه کنید )، بیماری آنفلونزای کنونی مانند سایر موارد انسانی دارای میزان کشندگی کمتر از 1% ( 0/98%) می باشد. گروههای در معرض خطر افراد مسن و افراد با زمینه نقص سیستم ایمنی هستند . بیماری ایجاد شده توسط این ویروس بدون درمان هم طی 4تا7 روز بهبود می یابد . این نتایج منجر به رفع نگرانی قبلی در خصوص پاندمی نوع جدید بیماری آنفلونزا شده و تنها اقدامات کنترلی که بصورت معمول در موارد افزایش شیوع آنفلونزای انسانی (که اغلب بصورت سالیانه اتفاق می افتد )را میطلبد.

اما همزمان با رفع نگرانی در دنیا ، بواسطه تبلیغات و آموزشهای پر سروصدا در ایران نگرانی در بین آحاد جامعه در خصوص وجود همه گیری آنفلونزا شدت بیشتری می گرفت . قیاس این سیاست درکشور که با اطلاع رسانی های عمومی و وسیع از طریق صدا و سیما و رسانه ها شکل می گرفت با سیاست های سکوت و انکار دولت در مواردی مشابه در سالهای قبل که با تهدید های جدی سلامت مواجه بودیم این سوال را در اذهان اغلب همکاران ما ایجاد می کرد که چه اتفاقی در شرف وقوع است . و به کرات این سوال مطرح بود که "مگر خطر آنفلونزا اکنون چه مقدار جدیتر از گذشته است ؟ "

به نظر می رسد این تفاوت فاحش بین سیاست کنونی در برخورد با آنفلوانزا با سیاست های قبلی دولت در این خصوص به منظور ایجاد رعب و وحشت در بین جامعه بوده تا زمینه را برای انحراف اذهان عمومی از جریانات سیاسی فراهم آورد .واکنون در آستانه سال تحصیلی جدید ،. زمزمه تعطیلی دانشگاههای کشور به واسطه شیوع آنفلونزا در حالی به گوش می خورد که در دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی صراحتا اعلام شده است که در وضعیت کنونی تعطیلی مدارس و مراکز آموزش توصیه نمی شود.

بدیهی است اطلاع رسانی و آموزش در خصوص راههای کنترل بیماریها خصوصا تمرکز بر هر بیماری در فصل شیوع آن امری پسندیده و مورد تائید هر نظام سلامتی می باشد . خصوصا که اکنون با وجود سوش تغییر یافته آنفلونزا ی انسانی و فصل شیوع آنفلوانزای فصلی احتمال بروز نوترکیبی ویروس و تبدیل آن به انواع دیگر نیز می تواند محتمل باشد؛ اما در جایی که اغلب بیماریها و موارد تهدید کننده جدی سلامت مورد غفلتی تعمدی قرار گرفته اند وواضحا اجازه اطلاع رسانی و آموزش و ارائه گزارش آماری آنها به تلاشگران بخش بهداشت و پیشگیری داده نمی شود در عوض پرداختن چنین پروسر وصدا به موضوعی اینچنین جز یک مانور سیاسی چیز دیگری نمی تواند باشد.این امر تنها به واسطه ضعف و زبونی حاکمیت استبداد بوده و مثال چنگ انداختن غریق به هر تکه پاره چوبی در دریایی متلاطم را تداعی می نماید.

هسته سبز راه امید وزارت بهداشت با استناد به مدارک و مستندات علمی اعلام می دارد دستورهر گونه تعطیلی مراکز آموزشی نه تنها در خصوص تامین سلامت وجاهت علمی نداشته بلکه تنها وسیله ایی است که به خیال باطل حاکمیت استبداد ممکن است بتواند منجر به خاموشی و انحراف جنبش سبز گردد و یا زمان لازم را برای برنامه ریزی در راستای برخورد با جنبش برایشان فراهم نماید. این هسته، به هر یک از مسئولین وزارت بهداشت که قصد همکاری با این سناریوی نابخردانه در راستای به تعطیلی کشاندن دانشگاه های کشور را داشته باشد هشدار میدهد که این عمل، لکه ننگی در کارنامه آنان خواهد بود و در حافظه تاریخی این وزاررتخانه که مسئولیت حفظ سلامت آحاد جامعه را برعهده دارد ثبت خواهدماند تا مورد قضاوت جامعه پزشکی در امروز و آینده قرار گیرد.

هسته راه سبز امید وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

1)Why is 2009 H1N1 virus sometimes called “swine flu”? by http://www.cdc.gov/H1N1flu/

2)http://bmartinmd.com/2009/08/h1n1-death-rate-near-1.html

3) http://www.who.int/csr/disease/swineflu/en/index.html

4) http://www.emro.who.int/CSR/h1n1/pdf/guidance_schools2.pdfج

Wednesday, September 30, 2009

بنام خداوند بخشنده مهربان
ششم مهر ماه 88
:بیانیه شماره دو هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

چرا سیاست ورزی؟

وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ
وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾

:همکاران گرامی در وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور
سال تحصیلی جدید در حالی آغاز میگردد که فضای آموزشی کشور نیز همانند سایر حوزه های فعالیت وزارت بهداشت متاثر از شرایط سیاسی موجود است. شرایط سیاسی ای که کشور را بر سر دو راهی تباهی و سعادت قرار میدهد. باور ما بر این است که هر فرد و به تبع آن هر جامعه همواره در معرض انتخاب کردن قرار دارد و تصمیم نسلهاست که در لحظه تاریخی، آینده را میسازد. چه بسا که نسلهای آینده، نسل ما را بواسطه اشتباه در تصمیم گیری هرگز مورد بخشش قرار ندهند. شاید بسیاری از شما بر این باور باشید که سیاست، بازی غریبی است که بر سر چگونگی توزیع منافع و منابع میان سیاست بازان شکل میگیرد و گاه تضاد منافع آنان منجر به ایجاد خشونت و هرج و مرج میگردد و ما جامعه پزشکی کشور را با این سیاست بازی ها کاری نیست. نویسندگان این بیانیه که خود تا پیش از این جز تدریس، تحقیق، و ارائه خدمات پزشکی دغدغه دیگری نداشتند، قبل از اقدام به تشکیل این هسته از خود این سوال را بارها پرسیدند و هر بار به یک جواب رسیدند و آن اینکه در شرایط امروز که کیان میهن در معرض سهمگین ترین تندباد استبداد در طی 100 سال اخیر قرار گرفته است ما را از سیاست ورزی گریزی نیست.
ما بر این باوریم که سیاست در کشوری که 80% اقتصاد آن تحت کنترل دولت است، بر همه جنبه های شخصی و حرفه ای آحاد جامعه و از جمله جامعه پزشکی (اعم از اساتید، محققان،دانشجویان، و ارائه دهندگان خدمات سلامت) تاثیر می گذارد
ما بر این باوریم که نظام استبدادی حاکم بواسطه تلاش برای یارگیری و ایجاد فضای خفقان در صحنه سیاسی کشور هیچ اراده جدی برای شفاف سازی و برخورد با عوامل فسادهای کلان اقتصادی که همه مردم و از جمله جامعه پزشکی را تحت تاثیر قرار داده است ندارد.
ما بر این باوریم که سیاست حاکمیت حاضر در بعد تعلیم و تربیت ، فرزندان ما را نه تنها برای زندگی در یک جامعه سالم و انسانی آماده نمیکند، بلکه ترویج ریا، دروغ، و خرافه از ویژگی های بارز آن است.
ما بر این باوریم که در کشوری که دادگاههای انکیزاسیون* آن، علوم انسانی را به محاکمه میکشاند و گالیله ها را به اعتراف به مسطح بودن زمین وا میدارد، حاکمیت هرگز نمیخواهد و نمیتواند فضای آموزشی، تحقیقاتی و علمی کشور را به شکل واقعی آن بسط داده و از پیشرفتهای علمی حمایت نماید. چنین حاکمیتی از حقیقت تا زمانی حمایت میکند که کوچکترین تضادی با پیشفرضهای حاکمان نداشته باشد.
ما بر این باوریم که بیماری "همه را دشمن انگاری" کار را برای جامعه علمی (اعم از اساتید و دانشجویان) به جایی رسانده است که هرگونه همکاری با مراکز علمی در هر کجای دنیا ما را در معرض اتهام جاسوسی و انقلاب مخملی قرار داده است.
.ما بر این باوریم که رعب و اختقان اجتماعی توام با ناامیدی در فضای کشور منجر به مهاجرت بخش عظیمی از قشر نخبه جامعه پزشکی شده است که علاوه بر اثرات منفی فقدان این حجم عظیم نخبگان، سیاستهای حاکمیت استبداد، ما را از هرگونه ارتباط با آنان برحذر میدارد
ما بر این باوریم که سیاستهای غلط در نظام سلامت کشور همانند طرح ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت، و طرح خود گردانی
بیمارستانها، و دهها طرح نا آزموده دیگر که منجر به افت شدید کیفیت آموزش پزشکی در کشور شد ناشی از ضعف مدیریت در وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی بوده است. ضعف مدیریتی که حاکمیت استبدادی آنرا در تعامل با تمکین و گوش بفرمانی مدیران خودی نادیده میگیرد.
ما بر این باوریم که اقتصاد بازاری، بسته و دولتی امروز با ایجاد فضاهای رانتی برای بازیگران کهنه کار (هیئت موتلفه) و تازه بدوران رسیده های صحنه اقتصاد استبدادی (شرکتهای وابسته به سپاه) ، جایی را برای اندیشیدن به کارایی نگذاشته است. اقتصادی آزاد، خصوصی سازی بیمه های دولتی و به تبع آن واقعی کردن تعرفه های پزشکی، و استفاده از منابع ملی برای ایجاد چتر حمایتی گسترده برای طبقات پائین دستی (به جای ارسال به لبنان و غزه) میتواند برای مردم کیفیت و پوشش بالای خدمات و برای جامعه پزشکی و پیراپزشکی تامین حداقل های زندگی را فراهم آورد و ما نیک میدانیم که چنین تغییراتی نیازمند تغییر در ساختار اقتصادی حاکمیت استبداد است.
ما بر این باوریم که حاکمیت در طی سالهای متمادی با شعار وحدت حوزه و دانشگاه، دانشگاهها را که صحنه جدی تضارب آراست و خط قرمز و قداست را به آن راهی نیست، در فرهنگ غالب بر حوزه ادغام کرد. از نگاه حاکمیت استبداد، دانشجو و استاد خوب آنانی هستند که سوالی نپرسند، اشکالی نبینند و هیچ اعتراضی از هر آنچه حاکمیت به آنها تحمل کند نداشته باشند و این یعنی بازگرداندن عصر تفکر مطالعات تجربی گالیله به دنیای مباحث نظری افلاطونی.
ما بر این باوریم که حاکمیت استبداد با ایجاد شاخه های نظامی دانشجویی در دانشگاهها و بسط اختیارات آنان، فضای مطهر اندیشه را لجن مال کرده است و امکان تدبیر و تعقل را از محیط علمی کشور ستانده است.
ما بر این باوریم که دفاتر حراست دانشگاههای کشور وظیفه حراست از کیان استبداد را بر عهده دارند و ضمن احتذار از برخورد با هرگونه فساد مالی و اخلاقی اساتید و دانشجویان خودی (مانند آنچه در دانشگاه زنجان شاهد آن بودیم) ، با هر گونه فعالیت جمعی و حتی صنفی اساتید، دانشجویان و کارمندان به شدت هرچه تمامتر برخورد مینمایند.
:همکاران عزیز ملاحظه مینمائید که ما را از سیاست ورزی گریزی نیست
اگر بخواهیم فرزندانمان آنی باشند که می اندیشند.
اگر بخواهیم عالمانه زندگی کنیم و به رسالتهای حرفه ای خود متعهد بمانیم
و اگر بخواهیم آنگونه که خداوند ما را آفریده آزاد باشیم و سعادت خود را تعقیب نمائیم.
سیاست داستان مادران و نوزادانی است که بدلیل عدم دسترسی به خدمات مامایی و پزشکی مناسب جان باخته اند.
سیاست داستان پدری است که علاوه بر رنج بیماری فرزند باید نگران تامین هزینه های درمان آن باشد.
سیاست داستان بیمارانی است که در اثر کیفیت پائین خدمات آسیبهای جدی دیده اند و هیچ مرجعی برای پیگیری مشکلات درمان آنان وجود ندارد.
سیاست داستان پزشکان فارغ التحصیلی است که صبحها در مقابل پزشکی قانونی صف میکشند تا چند گواهی فوت دریافت کنند و تا شب آنها را برای فوت شدگان به صورت تلفنی صادر نمایند تا شرمنده زن و فرزند خود نباشد.
سیاست داستان پرستاری است که صبحها در بیمارستان دولتی و شبها در بیمارستان خصوصی و 20 روز در ماه شیفت میدهد تا هزینه های مدرسه غیر انتفاعی فرزندش را تامین کند.
سیاست داستان مامایی است که برای خروج از شرایط محنت بار کشور حاضر به اعزام به روستاهای دور دست آفریقای جنوبی میشود.
سیاست داستان دانشجوی ممتازی است که نا امید از آینده ای روشن در کشور بدنبال اولین روزنه خروج از کشور است.
سیاست زندگی ماست و ما ناچار از سیاست ورزیدن هستیم.
همکاران عزیز، هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور از شما تقاضای همکاری برای ایجاد شبکه ای گسترده تر را دارد. لذا از شما خواهش میکنیم که در صورت دریافت این پست الکترونیکی آنرا برای دوستان مورد اعتماد خود ارسال نمائید. مطلوب خواهد بود اگر دوستان ایمیلی مجازی ایجاد نمایند (برای امنیت بیشتر بهتر است که این ایمیل در کافی نتها ایجاد شود) و نظرات خود را (انتقادها و پیشنهادات) در وبلاگ قرار داده و همچنین اگر مجموعه ای از ایمیل آدرس دارند که مایلند بیانیه های ما در اختیار آنان قرار گیرد آن را به همین ایمیل آدرس ارسال نمایند.
هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور

*درفوريه 1616 گاليله به رم احضار شد. درآن زمان تشكيلات ثابتي براي ريشه‌كن كردن ارتداد در كليساي كاتوليك به نام دادگاه انكيزاسيون (تفتيش عقايد) وجود داشت. بعد از بررسي نامه و اظهارات گاليله دادگاه انكيزيزاسيون اعلام كرد كه 1- ثبات خورشيد در مركز كائنات در فلسفه بي‌معني‌است و رسما ارتداد تلقي مي‌شود و اين‌كه 2- متحرك بودن زمين در فلسفه بي‌معني است و حداقل در الهيات اشتباه است.انكيزاسيون به گاليله هشدار داد كه نبايد درمورد فرضيه‌هاي كوپرنيكي صحبت كند يا از آن دفاع كند. اين هشدار صريح منجر به آغاز دوره سكوت گاليله شد.

Thursday, September 24, 2009

بنام خداوند بخشنده مهربان
بیست و پنجم شهریور ماه 88
بیانیه شماره یک هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور:
روز قدس روز نفی استبداد
إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم
از ابتدای خلقت، از هابیل تا به امروز هرگاه که جبهه نور گامی به پیش برداشته است، هزاران ندای تبدار در انتظار طلوعش سر به تیغ قربانگاه نهاده اند. هزاران سهراب از دیار روز، پای بر فرق جهل و نکبت، سر بر سینه مام میهن جان باختند تا ترانه آزادی سروده شود و آزادگی رشد کند و انسان این معجزه خلقت در جهان زندگانی کند آنچنان که شاید. سپیده جرقه نگاهی است که آن قربانیان صبح، آنان که ندا گونه حق خود را در خیابانهای تهران فریاد کردند و چون ترانه ریگهای کهریزک را به شهادت فرا خواندند و چون سهراب جام خون خویش به شفق وام دادند تا وام آزادگی گذارند و رفتند و یادشان همراه راهی گشت که از بهشت آدم آغاز می گردد و به بهشت خاتم انجام می یابد.
آری شهیدان امانتدار نورند و خفاشان کوردل در برابرشان حجاب جهل بر چهره میگیرند و شباهنگان شب اندیش که در محافل تاریکشان کرمکی را خورشید می انگارند، چگونه اقیانوس نورانی ترانه ها را انکار نمی نمایند. شهیدان رفتند تا بیاموزند در شب خندیدن را به صبح، در برف روئیدن را به گل، در خود جوشیدن را به رود و در هجر جان دادن را به شمع. شهیدان رفتند تا ما بمانیم و ما ماندیم تا صبح را بخندانیم، گل را برویانیم، رود را بجوشانیم و شمع جان را در هجر آزادی بمیرانیم. شهیدان رفتند تا ما بمانیم و هیهات اگر در این میانه از جای بلغزیم*.

همکاران گرامی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی،
حق سالم زیستن ، حق آزادی، حق تعقیب سعادت، حق استفاده برابر از فرصتهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه و کلیه حقوق مصرح در بیانیه حقوق بشر که در تطابق کامل با برداشتی انسانی از مبانی دینی است، ارزشهایی است که جمعی از همکاران شما را در وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی گرد هم آورد تا با اعلام موجودیت هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت با تاسی به بیانات رئیس جمهور منتخب موسوی، اقدام به تبادل نظر و اطلاعات نموده و در وقت مقتضی با همکاری شما همکاران عزیز، رسالت تاریخی خود را در راستای استیفای حقوق از دست رفته ملت ایران به انجام رسانیم.
جامعه ای باز و عادلانه، دولتی کوچک، شفاف، و پاسخگو در برابر آحاد جامعه، تنها بدیل دستیابی به جامعه انسانی مورد نظر ما خواهد بود. جامعه ای انسانی که در آن نشانی از خودی و غیرخودی نمیتوان یافت و انسانها به جهت انسان بودنشان و فارغ از رنگ و نژاد و مذهب و طبقه اجتماعی و شغلی دارای کرامت و حقوقی هستند که بهیچ روی از آنان ستاندنی نیست. جامعه ای که در آن شیاطین امکان حکمرانی با نام خدا و با لباس دین را از دست میدهند. جامعه ای که در آن قدرت در دست مردمان است و آن را در دست برگزیدگانشان بطور چرخشی دست به دست خواهند گرداند و هیچ فردی حق نشستن بر اریکه قدرت بدون انتخاب مستقیم مردم و در یک دوره محدود زمانی را نخواهد یافت. جامعه ای که در آن دروغ را به راستی، ریا و تزویر را به زهد و درستکاری، جهل را به معرفت، هرزگی را به شرف، استبداد را به آزادگی، نکبت بردگی را به سعادت سربلندی، عفریت نفرت را به فرشته عشق ترجیح ندهند و ترویج ننمایند.
· ما ایرانی میخواهیم که در آن مردان و زنانش آنگونه اند که میاندیشند.
· ما ایرانی میخواهیم که در آن به جوانان اعتماد میشود و از آنان تنها خود بودن و خود جستن طلب میشود.
· ما ایرانی میخواهیم پر از امید به فردا و اعتماد به نفس برای دوباره ساختن.
· ما ایرانی میخواهیم با نقشی آبرومندانه و مسئولانه در جامعه جهانی.
· ما ایرانی میخواهیم برای همه ایرانیان.

بدیهی است که این هسته برائت خود را از هر اراده ای که ملت ایران را از ارزشها و حقوق مطروحه در این بیانیه دور گرداند اعلام می نماید.

اینک دست یاری به سوی شما دراز میکنیم و میخواهیم تا دستهای ما را گرم بفشارید در این سردی زمستان، و امید واثق داریم که در بحرانهای پیش رو حرکت منسجم و یکپارچه جامعه سلامت راهگشا و پیشاهنگ اتحادی ملی در راستای استیفای حقوق از دست رفته ملت ایران خواهد بود. هسته راه سبز امید در آستانه روز قدس تمامی همکاران عزیز را به شرکت فعالانه در این حرکت عمومی مردم ایران برای نفی استبداد و ابراز انزجار از اقدامات جنایتکارانه دولت کودتا دعوت بعمل می آورد تا اولین گامهای محکم برای وادار نمودن حاکمیت به تمکین به رای ملت با صلابت و استواری برداشته شود. هسته راه سبز امید در بیانیه های آتی تحلیل خود را از حوادث و بحرانهای جاری و پیشرو خواهد داشت و امیدوار است که این بیانیه توسط عزیزان دریافت کننده این پست الکترونیکی به اطلاع سایر همکاران به طرق مقتضی رسانده شود.
دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود

هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور
*با اقتباس از نثری از موسوی گرمارودی