بنام خداوند بخشنده مهربان
ششم مهر ماه 88
:بیانیه شماره دو هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور
ششم مهر ماه 88
:بیانیه شماره دو هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور
چرا سیاست ورزی؟
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ
وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾
:همکاران گرامی در وزارت بهداشت و سازمانهای مرتبط و دانشجویان عزیز دانشگاههای علوم پزشکی کشور
سال تحصیلی جدید در حالی آغاز میگردد که فضای آموزشی کشور نیز همانند سایر حوزه های فعالیت وزارت بهداشت متاثر از شرایط سیاسی موجود است. شرایط سیاسی ای که کشور را بر سر دو راهی تباهی و سعادت قرار میدهد. باور ما بر این است که هر فرد و به تبع آن هر جامعه همواره در معرض انتخاب کردن قرار دارد و تصمیم نسلهاست که در لحظه تاریخی، آینده را میسازد. چه بسا که نسلهای آینده، نسل ما را بواسطه اشتباه در تصمیم گیری هرگز مورد بخشش قرار ندهند. شاید بسیاری از شما بر این باور باشید که سیاست، بازی غریبی است که بر سر چگونگی توزیع منافع و منابع میان سیاست بازان شکل میگیرد و گاه تضاد منافع آنان منجر به ایجاد خشونت و هرج و مرج میگردد و ما جامعه پزشکی کشور را با این سیاست بازی ها کاری نیست. نویسندگان این بیانیه که خود تا پیش از این جز تدریس، تحقیق، و ارائه خدمات پزشکی دغدغه دیگری نداشتند، قبل از اقدام به تشکیل این هسته از خود این سوال را بارها پرسیدند و هر بار به یک جواب رسیدند و آن اینکه در شرایط امروز که کیان میهن در معرض سهمگین ترین تندباد استبداد در طی 100 سال اخیر قرار گرفته است ما را از سیاست ورزی گریزی نیست.
ما بر این باوریم که سیاست در کشوری که 80% اقتصاد آن تحت کنترل دولت است، بر همه جنبه های شخصی و حرفه ای آحاد جامعه و از جمله جامعه پزشکی (اعم از اساتید، محققان،دانشجویان، و ارائه دهندگان خدمات سلامت) تاثیر می گذارد
ما بر این باوریم که نظام استبدادی حاکم بواسطه تلاش برای یارگیری و ایجاد فضای خفقان در صحنه سیاسی کشور هیچ اراده جدی برای شفاف سازی و برخورد با عوامل فسادهای کلان اقتصادی که همه مردم و از جمله جامعه پزشکی را تحت تاثیر قرار داده است ندارد.
ما بر این باوریم که سیاست حاکمیت حاضر در بعد تعلیم و تربیت ، فرزندان ما را نه تنها برای زندگی در یک جامعه سالم و انسانی آماده نمیکند، بلکه ترویج ریا، دروغ، و خرافه از ویژگی های بارز آن است.
ما بر این باوریم که در کشوری که دادگاههای انکیزاسیون* آن، علوم انسانی را به محاکمه میکشاند و گالیله ها را به اعتراف به مسطح بودن زمین وا میدارد، حاکمیت هرگز نمیخواهد و نمیتواند فضای آموزشی، تحقیقاتی و علمی کشور را به شکل واقعی آن بسط داده و از پیشرفتهای علمی حمایت نماید. چنین حاکمیتی از حقیقت تا زمانی حمایت میکند که کوچکترین تضادی با پیشفرضهای حاکمان نداشته باشد.
ما بر این باوریم که بیماری "همه را دشمن انگاری" کار را برای جامعه علمی (اعم از اساتید و دانشجویان) به جایی رسانده است که هرگونه همکاری با مراکز علمی در هر کجای دنیا ما را در معرض اتهام جاسوسی و انقلاب مخملی قرار داده است.
.ما بر این باوریم که رعب و اختقان اجتماعی توام با ناامیدی در فضای کشور منجر به مهاجرت بخش عظیمی از قشر نخبه جامعه پزشکی شده است که علاوه بر اثرات منفی فقدان این حجم عظیم نخبگان، سیاستهای حاکمیت استبداد، ما را از هرگونه ارتباط با آنان برحذر میدارد
ما بر این باوریم که سیاستهای غلط در نظام سلامت کشور همانند طرح ادغام آموزش پزشکی در وزارت بهداشت، و طرح خود گردانی
بیمارستانها، و دهها طرح نا آزموده دیگر که منجر به افت شدید کیفیت آموزش پزشکی در کشور شد ناشی از ضعف مدیریت در وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی بوده است. ضعف مدیریتی که حاکمیت استبدادی آنرا در تعامل با تمکین و گوش بفرمانی مدیران خودی نادیده میگیرد.
ما بر این باوریم که اقتصاد بازاری، بسته و دولتی امروز با ایجاد فضاهای رانتی برای بازیگران کهنه کار (هیئت موتلفه) و تازه بدوران رسیده های صحنه اقتصاد استبدادی (شرکتهای وابسته به سپاه) ، جایی را برای اندیشیدن به کارایی نگذاشته است. اقتصادی آزاد، خصوصی سازی بیمه های دولتی و به تبع آن واقعی کردن تعرفه های پزشکی، و استفاده از منابع ملی برای ایجاد چتر حمایتی گسترده برای طبقات پائین دستی (به جای ارسال به لبنان و غزه) میتواند برای مردم کیفیت و پوشش بالای خدمات و برای جامعه پزشکی و پیراپزشکی تامین حداقل های زندگی را فراهم آورد و ما نیک میدانیم که چنین تغییراتی نیازمند تغییر در ساختار اقتصادی حاکمیت استبداد است.
ما بر این باوریم که حاکمیت در طی سالهای متمادی با شعار وحدت حوزه و دانشگاه، دانشگاهها را که صحنه جدی تضارب آراست و خط قرمز و قداست را به آن راهی نیست، در فرهنگ غالب بر حوزه ادغام کرد. از نگاه حاکمیت استبداد، دانشجو و استاد خوب آنانی هستند که سوالی نپرسند، اشکالی نبینند و هیچ اعتراضی از هر آنچه حاکمیت به آنها تحمل کند نداشته باشند و این یعنی بازگرداندن عصر تفکر مطالعات تجربی گالیله به دنیای مباحث نظری افلاطونی.
ما بر این باوریم که حاکمیت استبداد با ایجاد شاخه های نظامی دانشجویی در دانشگاهها و بسط اختیارات آنان، فضای مطهر اندیشه را لجن مال کرده است و امکان تدبیر و تعقل را از محیط علمی کشور ستانده است.
ما بر این باوریم که دفاتر حراست دانشگاههای کشور وظیفه حراست از کیان استبداد را بر عهده دارند و ضمن احتذار از برخورد با هرگونه فساد مالی و اخلاقی اساتید و دانشجویان خودی (مانند آنچه در دانشگاه زنجان شاهد آن بودیم) ، با هر گونه فعالیت جمعی و حتی صنفی اساتید، دانشجویان و کارمندان به شدت هرچه تمامتر برخورد مینمایند.
:همکاران عزیز ملاحظه مینمائید که ما را از سیاست ورزی گریزی نیست
اگر بخواهیم فرزندانمان آنی باشند که می اندیشند.
اگر بخواهیم عالمانه زندگی کنیم و به رسالتهای حرفه ای خود متعهد بمانیم
و اگر بخواهیم آنگونه که خداوند ما را آفریده آزاد باشیم و سعادت خود را تعقیب نمائیم.
اگر بخواهیم فرزندانمان آنی باشند که می اندیشند.
اگر بخواهیم عالمانه زندگی کنیم و به رسالتهای حرفه ای خود متعهد بمانیم
و اگر بخواهیم آنگونه که خداوند ما را آفریده آزاد باشیم و سعادت خود را تعقیب نمائیم.
سیاست داستان مادران و نوزادانی است که بدلیل عدم دسترسی به خدمات مامایی و پزشکی مناسب جان باخته اند.
سیاست داستان پدری است که علاوه بر رنج بیماری فرزند باید نگران تامین هزینه های درمان آن باشد.
سیاست داستان بیمارانی است که در اثر کیفیت پائین خدمات آسیبهای جدی دیده اند و هیچ مرجعی برای پیگیری مشکلات درمان آنان وجود ندارد.
سیاست داستان پزشکان فارغ التحصیلی است که صبحها در مقابل پزشکی قانونی صف میکشند تا چند گواهی فوت دریافت کنند و تا شب آنها را برای فوت شدگان به صورت تلفنی صادر نمایند تا شرمنده زن و فرزند خود نباشد.
سیاست داستان پرستاری است که صبحها در بیمارستان دولتی و شبها در بیمارستان خصوصی و 20 روز در ماه شیفت میدهد تا هزینه های مدرسه غیر انتفاعی فرزندش را تامین کند.
سیاست داستان مامایی است که برای خروج از شرایط محنت بار کشور حاضر به اعزام به روستاهای دور دست آفریقای جنوبی میشود.
سیاست داستان دانشجوی ممتازی است که نا امید از آینده ای روشن در کشور بدنبال اولین روزنه خروج از کشور است.
سیاست زندگی ماست و ما ناچار از سیاست ورزیدن هستیم.
سیاست داستان پدری است که علاوه بر رنج بیماری فرزند باید نگران تامین هزینه های درمان آن باشد.
سیاست داستان بیمارانی است که در اثر کیفیت پائین خدمات آسیبهای جدی دیده اند و هیچ مرجعی برای پیگیری مشکلات درمان آنان وجود ندارد.
سیاست داستان پزشکان فارغ التحصیلی است که صبحها در مقابل پزشکی قانونی صف میکشند تا چند گواهی فوت دریافت کنند و تا شب آنها را برای فوت شدگان به صورت تلفنی صادر نمایند تا شرمنده زن و فرزند خود نباشد.
سیاست داستان پرستاری است که صبحها در بیمارستان دولتی و شبها در بیمارستان خصوصی و 20 روز در ماه شیفت میدهد تا هزینه های مدرسه غیر انتفاعی فرزندش را تامین کند.
سیاست داستان مامایی است که برای خروج از شرایط محنت بار کشور حاضر به اعزام به روستاهای دور دست آفریقای جنوبی میشود.
سیاست داستان دانشجوی ممتازی است که نا امید از آینده ای روشن در کشور بدنبال اولین روزنه خروج از کشور است.
سیاست زندگی ماست و ما ناچار از سیاست ورزیدن هستیم.
همکاران عزیز، هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور از شما تقاضای همکاری برای ایجاد شبکه ای گسترده تر را دارد. لذا از شما خواهش میکنیم که در صورت دریافت این پست الکترونیکی آنرا برای دوستان مورد اعتماد خود ارسال نمائید. مطلوب خواهد بود اگر دوستان ایمیلی مجازی ایجاد نمایند (برای امنیت بیشتر بهتر است که این ایمیل در کافی نتها ایجاد شود) و نظرات خود را (انتقادها و پیشنهادات) در وبلاگ قرار داده و همچنین اگر مجموعه ای از ایمیل آدرس دارند که مایلند بیانیه های ما در اختیار آنان قرار گیرد آن را به همین ایمیل آدرس ارسال نمایند.
هسته راه سبز امید در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و دانشگاههای علوم پزشکی کشور
*درفوريه 1616 گاليله به رم احضار شد. درآن زمان تشكيلات ثابتي براي ريشهكن كردن ارتداد در كليساي كاتوليك به نام دادگاه انكيزاسيون (تفتيش عقايد) وجود داشت. بعد از بررسي نامه و اظهارات گاليله دادگاه انكيزيزاسيون اعلام كرد كه 1- ثبات خورشيد در مركز كائنات در فلسفه بيمعنياست و رسما ارتداد تلقي ميشود و اينكه 2- متحرك بودن زمين در فلسفه بيمعني است و حداقل در الهيات اشتباه است.انكيزاسيون به گاليله هشدار داد كه نبايد درمورد فرضيههاي كوپرنيكي صحبت كند يا از آن دفاع كند. اين هشدار صريح منجر به آغاز دوره سكوت گاليله شد.
*درفوريه 1616 گاليله به رم احضار شد. درآن زمان تشكيلات ثابتي براي ريشهكن كردن ارتداد در كليساي كاتوليك به نام دادگاه انكيزاسيون (تفتيش عقايد) وجود داشت. بعد از بررسي نامه و اظهارات گاليله دادگاه انكيزيزاسيون اعلام كرد كه 1- ثبات خورشيد در مركز كائنات در فلسفه بيمعنياست و رسما ارتداد تلقي ميشود و اينكه 2- متحرك بودن زمين در فلسفه بيمعني است و حداقل در الهيات اشتباه است.انكيزاسيون به گاليله هشدار داد كه نبايد درمورد فرضيههاي كوپرنيكي صحبت كند يا از آن دفاع كند. اين هشدار صريح منجر به آغاز دوره سكوت گاليله شد.